سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آذرخواران سرزمینی کهن برکران کویر....

 

آذرخواران

اطلاعات کلی

کشور

 ایران

استان

اصفهان

شهرستان

اصفهان

بخش

بخش جرقویه سفلی

دهستان

جرقویه وسطی

مردم

جمعیت

1164 نفر

    واژه شناسی :

این واژه از سه جزء تشکیل شده است«آذر+خوار+ان». جزء نخستین را آشکارا می دانیم. همان«آذر» مقدس است که هنوز در زبان فارسی جلالت خاص دارد و نشانی از حرمت بسیاری است که ایرانیان بر آتش می نهاده اند و اما جزء دوم یعنی «خوار» بی تردید همان کلمه اوستایی «خوارنَنگَهَه» است که بعدها «خُرّه»و یا«فرّ» شده است و معنی آن می شود «فرّآذر» و اما جزءِ سوم یعنی «ان» همان علامت کثرت(جمع) و نسبت است که اگر به زبان فارسی امروز بنویسیم، می توان چنین نوشت:«آذر+فرّ+ان».(منبع:فرهنگ جامع نام ها و آبادیهای کهن اصفهان تالیف محمد مهریار).

معرفی روستای آذرخواران :

روستایی از توابع بخش جرقویه سفلی شهرستان اصفهان در استان اصفهان ایران است.روستایی است باستانی که در قدیم الایام شامل هفت قلعه(دژ)بود که عبارت بودند: از آذرخواران-آبخواران-دهچی-دیه خواران-کوهک-دشت جهان-دشت آسمان که آذرخواران قلعه ی مرکزی بود و اسم جرقویه از کوه بچه یا از کوه کوچک ریشه می گیرد که در آذرخواران واقع است.آذرخواران به معنی فر و شکوه آتش است.آذرخواران همیشه ی ایام به استثنای 45سال اخیر مرکز و پایتخت جرقویه بوده است. از شخصیت های مشهور آذرخواران از نظر سیاسی می توان حاج علی خان حاج زینل را نام بردکه در مقابل ظلم قاجار ها مقاومت کرد و در مقابل فتحعلی شاه حرفش را با جسارت تمام زد و داد مردم را ستاند فتحعلی شاه که از شجاعت او خوشش آمده بود یک عبا و یک عصا به او انعام داد.از شخصیت های فرهنگی آذرخواران می توان میرزافتح اله دیه خوارانی شاعر دربار نادرشاه را نام برد که به دستور نادر در کاشان کشته شد. از شعرای معاصر نیز می توان از آقایان حاج علی سلیمی و علی ملک پور آذرخوارانی نام برد.

جمعیت:

این روستا در دهستان جرقویه وسطی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1390، جمعیت آن 1164 نفر (374خانوار) بوده‌است.


منبع سایت ویکی پدیا

جمعیت:

این روستا در دهستان جرقویه وسطی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1390، جمعیت آن 1164 نفر (374خانوار) بوده‌است.


منبع سایت ویکی پدیا


در روستای آذرخواران بازی والیبال تقریبا ازسال 1350 شروع شده

اولین زمین بازی والیبال در مکان خانه ی فرهنگ این روستا بدست آقای حسن رجایی به صورت کاملا ابتدایی با دو تیر چوبی و یک تور نخی درست شد .

آقای حسن رجایی را می توان پدر والیبال آذرخواران نامید.او والیبال را در دانشسرای مقدماتی یاد گرفته بود و در این روستا بنا نهاد.

 بقیه اش بماند برای یادداشت بعدی


  آذرخواران روستایی است که جمع کثیری از اهالی ان به شغل معلمی مشغولند
روز معلم را به تمامی انها تبریک می گوییم. 
 

 

آنکه نقاش است و نقشی ساخته      با قلـــــــم طرح نویی انداخته
در مسیر واژه های دوستــــــــی        سطر سطــری زآشنایی داشته
آنکه چون اسطوره های پارســی       عین ولامی را به میم  افراشته 
هم ردیف انبیاء و عارفـــــــــــان        پوششی بر جـــــهل جاهل بافته
آنکه آهنگ و کلامی دل ربــا              از یرای درس خـــــــــود آراسته
چشمه های معرفت جوشــــد ز او     دانشی از حد فزون انبـــــــاشته 
لحظه هایش پر شده از خـاطرات       خاطراتی که زدل جان باخـــته
هرچه از عطرش ببویم کم بود           او گلستان ها ز گل ها کاشته
آنکه معمار است و الگوی همه          لاله ای بر قلب خود بگذاشته
با سلاح علم در راه مـــــــــــــراد         چون جلوداران به کفران تاخته
آن معلّم آن مرّبی آن که او              از فنونش عالمی پرداختــــــــه

او عزیز است و مقامش پاس دار       چونکه یزدان نام او بنگاشته 

ادامه مطلب...

 

بخش جرقویه سفلی با وسعتی در حدود 9/1456 کیلومتر مربع از فاصله حدود50  کیلومتری جنوب شرقی اصفهان شروع و تا عمق حدود 40 کیلومتری ( گردنه مزرعه عرب ) امتداد دارد . از شمال به محدوده بخش جلگه ، از جنوب به محدوده شهرستان شهرضا ، از شرق به بخش جرقویه علیا و از غرب به محدوده بخش مرکزی اصفهان منتهی میگردد . این بخش از بخشهای قدیمی اصفهان بوده و از سابقه و قدمت دیرینه ای برخوردار می باشد و بعضی از زیستگاههای آن از قبل از اسلام نیز وجود داشته است .

انگیزه نامگذاری جرقویه ( وجه تسمیه) : 

 گرکویه ، گرکوا ، گرگویه ، جرکوه ، جرقویه و سرانجام جرقویه نامهایی است که در گذر روزگار بر این سرزمین نهاده شده و با بررسی گفته های پیشینیان و جستجو در کتابها و نوشته های تاریخی و مد نظر قراردادن این امر که در گذشته کمتر نامی از این سرزمین در کتابهای تاریخی به میان آمده و تنها برخی از ایرانگردان به گونه انگشت شمار نگاهی گذرا به این سرزمین کویری داشته اند ، در اینجا به بررسی درباره نوشته های آنها و گفته های مردم درباره انگیزه نامگذاری این سرزمین باستانی می پردازیم .

ادامه مطلب...

فاطمیه قصه‎گوى رنج‎هاست                                                                       بهترین تفسیرسوز مرتضى است

فاطمیه شعر داغ لاله است                                                                        قصه زهراى هجده ساله است

فاطمیه آتش‎افروز دل است                                                                        احتجاجش یک کتاب کامل است

فاطمیه سینه‎چاک دردهاست                                                                      شاهد نامردى نامردهاست

فاطمیه سوز دل را ساز کرد                                                                        دفتر داغ على را باز کرد

فاطمیه ماه گل افشردن است                                                                   فتح باب تازیانه خوردن است

فاطمیه قفل غم را شد کلید                                                                   چون که دارد هم شهیده، هم شهید

پیامهایی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه(س)

ادامه مطلب...

گفت و گو با پژوهشگر برجسته
علی شفیعی نیک آبادی


 


محقق ارجمند جناب استاد علی شفیعی نیک آبادی با امکاناتی بسیار اندک با تدوین کتاب گرانسنگ «گرکویه سرزمینی ناشناخته بر کران کویر» خدمتی سترگ به جرقویه را سامان داد و چهره ای ماندگار از خود به جای گذارد و اکنون نیز بدون پشتیبان مادی و تنها با سرمایه ی عشق سرشار به وطن، همچنان به تحقیقات خود ادامه می دهد. امید که در آینده نیز شاهد نشر دیگر آثار پرقیمت ایشان باشیم.
به منظور آشنایی با این محقق گرامی از ایشان دعوت کردیم تا در مصاحبه ای کتبی شرکت کنند و ایشان بزرگوارانه به پرسشهای ما پاسخ گفتند. با سپاس فراوان، شما را به مطالعه ی این گفتگو دعوت می کنیم.


 



زندگی شخصی
ـ چه سال و کجا متولد شدید؟
سال 1332 در روستای ینگ آباد (شهر نیک آباد امروزی) در بخش گرکویه اسپهان دیده به جهان گشودم و آموزشهای دبستانی را تا پایه ششم در همانجا به پایان بردم.



 


 


ـ چه زمانی به اصفهان مهاجرت کردید و چرا؟
پس از پایان یافتن خدمت سربازی که در شاهرود، تهران و تبریز گذراندم در سال 1353 به تهران رفتم و درکارخانه ایران خودرو سرگرم کار شدم و همزمان آموزش در پایه راهنمایی شبانه را در مدرسه راهنمایی شیخ بهایی تهران دنبال کردم.

ادامه مطلب...

اس ام اس آموزنده

هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، در دیگری باز میشود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم میدوزیم  که درهای باز را نمیبینیم!

 

ازم پرسید: دوستم داری؟ گفتم آره...گفت چقدر؟ گفتم از اینجا تا خدا...اشک تو چشاش جمع شد و گفت: مگه الان نگفتی که خدا از همه چیز به ما نزدیک تره .

یه دوست خوب میگفت: آدما مثل کتابن تا وقتی تموم نشدن جذابن.پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی.چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه...!!

تصور کن اگر قرار بود هر کس به اندازه ی دانش خود حرف بزند چه سکوتی بر دنیا حاکم میشد ... ..... ناپلئون

انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است

 

درباره درخت، بر اساس میوه‌اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش

خداوند به هر پرنده‌ای دانه‌ای می‌دهد، ولی آن را داخل لانه‌اش نمی‌اندازد

آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید

ادامه مطلب...

 

قضاوت
ای خدای بزرگ به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنم, کمی با کفش های او راه بروم
انسانیت
انسان بیش از زندگی است ؛ آنجا که هستی پایان می یابد،او ادامه می یابد.

بگذار تا شیطنت عشق....
خدایا اضطراب های بزرگ غم های ارجمند و حیرت های عظیم بر روح ام عطا کن و لذت ها را به بندگان حقیرت ببخش و دردهای عزیز بر جانم ریز
سلام
در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست ، ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نماز ، آغاز دیدار است .

هست و نیست
در بی کرانه زندگی دو چیز افسونم کرد: آبی اسمان که می ببینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم هست
تهمت و دروغ
تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد

ادامه مطلب...

شعرهای  نوروز  از نعمت آزرم :

یکبار دگر نسیم
 نوروز وزید
دل‌ها به هوای روز نو باز تپید
نوروز و بهار و بزم یاران خوش باد
در خاک وطن ، نه در دیار تبعید
--------
نوروز! خوش آمدی صفا آوردی!
غمزخم فراق را دوا آوردی
همراه تو باز اشک ما نیز دمید
بویی مگر از میهن ما آوردی
!
--------

بر سفره‌ی هفت سین نشستن نیکوست
هم سنبل و سیب و دود ِ کُندر خوشبوست
افسوس که هر سفره کنارش خالی ست
از پاره دلی گمشده یا همدم و دوست
--------
هر چند زمان بزم و نوش آمده است ،
بلبل به خروش و گل به جوش آمده است ،
با چند بهار ، لاله‌ی خفته به خاک ،

نوروز کبود و لاله پوش آمده است!
--------
نوروز رسید  و ما همان در دیروز
در رزم  نه  بر دشمن شادی پیروز
این غُصّه مرا کشت که دور از میهن
هر سال سر آمد  و نیامد نوروز !
--------
نوروز نُماد جاودان نوشدن است
تجدید جوانی جهان کهن است
زینها همه خوبتر که هر نو شدنش
باز آور ِ نام پاک ایران من است
--------
دلتنگ ز غربتیم و شادان باشیم
از آنکه درست عهد و پیمان باشیم
بادا که چو نوروز رسد دیگر بار
با سفره‌ی هفت سین در ایران باشیم